Monday, October 19, 2009
Thursday, October 8, 2009
Tuesday, October 6, 2009
اصلن دوست دختر داشتن یک چیز فوق العاده ایست... آنجا که شما زیر لبی نظر می دین راجع به هر جنبنده و غیر جنبنده ای در حالی که ماااه به نظر میاین، آنجا که از پنجره آتلیه یه دانشگاه غریبه آدم ها - بخوانید دختر ها -رو دید می زنید هیزانه و از چرت و پرت گفتن راجع به هر چیزی حالی می برید مبسوط، آنجا که از هر دری سخنی هست و خیابانی بلند و شلوغ محض بی هدف پیاده رفتن و بلند بلند حرف زدن و خنده کردن، آنجا که آش خوردن یک آیین شده برای خودش... آنجا که شادی های زندگی کوچک و مدام، مکرر و مداوم می شوند...
.
یعنی می دانی؟ من عاشق این گاه و بی گاه افتادن گذارمان به آن خیابان بلند و شلوغم، آنقدر گاه به گاه که هر بار میوه های اون میوه فروشی دوست داشتی با دفعه ی قبل فرق دارند و آنقدر زیاد که هر بار لبخندی می شوم برای خودم بی انتها از روی شکر که بیا و ببین... می دانم... می دانم که می دانی...
.'