شب دریا و
آسمون پر ستاره ی بی ماه شب و
موجای سفید و
...یگانه" ای که آب با خودش می بردش "
..دور خواهم شد از این خاک غریب
دور خواهم شد دور
.
آسمون آبی
دریا آبی
خدا آبی
درخت سبز
دریا سبز
...خدا سبز
.
...یکی یکی ماهی کوچولو ها رو
می سپارم دست آب و بهشون حسودیم می شه
.
این طوری که ازت سیر نمی شم
با نگاه های بی انتهام
با بوسه های ریز ریز و گاهی درشت و با شکوهت
،یه شب ،یه روز، یه جا، بی هر حضوری
باید
..با همه ی وجودم بغلم کنی
...با همه ی وجودم
..و من آن روز ، دور دور دورم
No comments:
Post a Comment