...بی هوا نوشتنم میاد
...می دونی دلم می خواد بدونم راز این دل نبستن چیه
چیه قصه که محو هیچ کس نمی شم من؟
.
...پُرم از شعر
حیف نیست که خاک بخورن؟
بحث دلتنگی نیست.. حرفِ یه عمر دوستی با کیفیت ِ که فکرش تنمو می لرزونه
چرت پرت دارم می گم امشب
شاید
.
سخن عشق تو بی آنکه بر آید به زبانم...رنگ رخساره خبر می دهد از سوز نهانم
نه مرا طاقت غربت ، نه تو را خاطر غربت...دل نهادم به صبوری ، که جز این چاره ندانم
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم...باز گویم که عیان است ، چه حاجت به بیانم
این شعرا منو هوایی می کنن
جدن
.
No comments:
Post a Comment