Saturday, May 19, 2007

7.




دو بار تو مترو,دو بار تو اتوبوس,یه بارم تو ماشین بغضم گرفت و اشک تو چشام جمع شد
تو مترو سرمو انداختم پایین,تو اتوبوس چشمامو بستم و تو ماشین اشکامو پاک کردم
از خداحافظی بدم میاد
سختمه
چه اینکه بخواد از یه دوره ی شیرین باشه
بهش که فکر می کنم ,بازم دلم می گیره و بغضم میاد و اشک میاره با خودش

.

!من که بچه نیستم
دلت چه خوب اومد
دل من هنوزم نمیاد
یا نمیره
!
!عوضش هفته ای یه بار می برمت پارک
!
.
.
نه,نه!می دونم!من هیچ وقت از تو توقعی نخواهم داشت
چون میشناسمت
...دلم اما بعضی وقتا

.

یه ذره بغض
دو قطره اشک
و یه عالمه سکوت
به احترام تو
خداحافظ آجی
دلم برات تنگ میشه
!

.

No comments: