Saturday, June 30, 2007

25.


کوه با نخستین سنگ آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
.
چی بگم؟
نبودنت یه درد ِ و بودنت...
یه حس درونی ِ تجربه نشده می گه هزار درد
خب حق داره طفلک،
تو نبودن ذوق بودن هست ولی تو بودن ترس نبودن

به نبودن که فکر می کنم،ته دلم رخت می شورن
می ترسم
می دونم
می دونم که می ارزه ولی می ترسم
تو این ترسو سد نبین،چون نیست
اما هست...

No comments: