Sunday, July 8, 2007

28.



یه جورایی همچین تعجب کردم از اومدن به اینجا که نمی دونم چی باید بگم

ببین من خییلی دوست دارما،اما تو هم مثل آدمایی انگار
حالا که من رفتم یهو یادت افتاد دوست بودیم
من ولی مثل آدما نیستم،که ولت کنم برم یه جای دیگه و یادی ازت نکنم
من هنوزم مثل اون روزایی که دوست بودیم،دوست دارم
از همه جا بیشتر
بگذریم از اینکه تو از همه خوش تیپ تری و اون یکی ها اصن به دلم نمی شینن
ولی وقتی تو نیستی میگی من چی کار کنم؟

دلم برات تنگ شده بود
.
.
.
هیچ جا خونه ی خود آدم نمی شه
هیچ جا

No comments: