Friday, August 15, 2008




گاهي وقتا از توي كيسه ي شانست يه دوست قديمي مياد بيرون ، اون وقت ممكنه شما پنج شش دقيقه همو نگاه كنين و بي هيچ حرفي فقط بخندين...ديروز كه حسش كردم هي به خودم گفتم ذوق نكن ! ذوق نكن ! ذوق نكن احمق ! بذار همه ي ذوق زدگيتو واسه لحظه ي آخر ! و هي سعي كردم بهش فكر نكنم تا غافلگير شم ، ولي امروزم مثل چند روز گذشته كم حال بودم و نشد اوني كه بايد



.'



No comments: