Tuesday, October 14, 2008





من با تمام وجود متنفرم از فيلم ها و تيتراژهايي كه به خيال خودشون براي قشنگي، ماهي يا ماهي هاي قرمزي رو مي ندازن از آب بيرون تا به جون دادن بيافته و شايد بعدش يه آدم مثلن خيلي مهربون يا خيلي كار درست يا هر آدم گند ديگه اي توي اون برنامه ي مزخرف بياد و برشون داره و بندازه تو آب، تازه اگه نخواد يه مسير طولاني با خودش ببرتش... متنفرم ازشون و واقعن نمي تونم بفهمم به چه قيمتي حاضرن يه موجود زنده ي بي زبون.. واقعن بي زبون رو به حالت مرگ بندازن.. ماهي هاي قرمز كوچولويي رو كه با يه صداي شديد..با يه شوك كوچولو.. با يه تماس دست باهاشون.. يا با يه جابجايي آب.. ممكنه حتي بميرن بس كه حساسن

اگه بع بع مي كرد يا ماما يا واق واق .. اگه ناله مي كرد..اگه صدا داشت مردنش.. بازم مرگش اين قدر راحت ديده مي شد؟ 
چيه؟ زورتون به اين زبون بسته رسيده؟

وقتي يه گوسفندي رو دارن سر مي برن.. همه سر بر مي گردونن كه نبينن اون صحنه رو.. همه ناراحت مي شن.. چطور پس وقتي يه ماهي داره جون مي ده مي تونن اين قدر راحت نگاه كنن و حتي هنري بدونن اين صحنه رو؟ 


قلبم درد مي گيره وقتي اين صحنه ها رو مي بينم.. هيچ ربطي هم به اسم وبلاگ و سمبل ماه تولد و اين چرت و پرتا نداره



.'





No comments: