Saturday, January 9, 2010




مامان خوابش نمي بره، اومده مي گه كتاب چي داري بخونم؟
مي گم خب چي مي خواي؟
مي گه ايراني باشه، پادشاه داشته باشه، پادشاهه يه دختر داشته باشه، تكراري هم نباشه در ضمن

به زبون بچگي هاي خودم مي گه... اين ها يه زماني دستور هاي هر شبي من بودن براي قصه هاي ي قبل از خواب


.'

2 comments:

Mohamad Reza said...

:)
ایرانی باشه، پادشاه داشته باشه، پادشاهه یه دختر داشته باشه، دختر عاشق که پسر فقیر اما نیرومند بشه، پادشاهه مخالف باشه، دختره با پسره پا بزاره به فرار، پادشاهه بفرسته بگیرنشون، پسررو اعدام کنه، دختره خود کشی کنه .... :( چه بد تموم شد ...

یگانه said...

اوه اوه! نه، مال من آخرش وصال و هفت شبانه روز عروسی بود...